مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شاعر : علی مهدوی نسب
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
اوّل ذی القعـده شد یا که بهـار دیگری آمده موسی بن جعفـر را قرار دیگری
در مـیان بـاغ مـوسی لالـهزار دیگری شیعه را بعد از رضا دار و ندار دیگری
اوسـت گـویا، آفـتـاب دوّم ایـران زمین
زیـنـبی از نسل مـولانـا امیرالـمؤمـنین
مژده ای دل، خواهر خورشید هشتم آمده مخزن نور مه و خـورشید و انجم آمده
صاحب باب شـفـاعـت بهـر مردم آمده ضـامـن جـنّـت بـرای شـیـعـۀ قـم آمـده
وا شود درهای جـنّت از حریم پاک او
عرش اعلای خدا شد یک وجب از خاک او
اوّل ماه است و ماه کامل موسی رسید بر روی عرش خدا دُرِّ رضا سیما رسید
لحظهای که پای او بر پهـنۀ دنیا رسید عرشیان گفتند: گویا حضرت زهرا رسید
دارد او شـأن و مقـام فـاطمه پیش همه
پس شـود زوّار او، زوّار قـبر فـاطـمه
اوست معصومه، کریمه، بیمعلّم عالمه وارث نام و جـلال مـادر خود فـاطـمه
بر مُحبّش نیست در روز قیامت واهمه یک نخ چادر نماز اوست ناجی بر همه
شیعه با او میشود از آتش دوزخ رها
مـیشـود بـا اذن او هـمـسـایـۀ آل عـبـا
فاش شد بر شیعیان یک جمله از اسرار او گـفته مولانا رضا از شوکـت بسیار او
هرکه شد زائر برای خـواهر دلـدار او گوئیا که او شده در طوس از زوّار او
گفته در جایی دگر شد زائرش اهل بهشت
حق به روی بابهایش بابی از جنّت نوشت
میشود سُکنی و مَأوَی الْفاطمیین میهنش میشود کانـون امن کلّ شیعه گـلشـنش
کوری مأمون و هارون، کوری هر دشمنش (عُشِّ أهلُ الْبیت) نام قم شود با بودنش
اوست بر موسی ونجمه نور عین دیگری
آمده در قـم که سـازد کـاظمین دیگری
عابد آید در حریمش رتبهاش افزون شود کافر آید نزد او بر دین حق مفتون شود
در حریمش از درون سینه غم بیرون شود هر کسی که شد کنیز درگهش، خاتون شود
اهل عالم اوست عمّه، دختر و اخت الامام
پس شود هر کس گدای او شود صاحب مقام
میرسد روزیکه میآید به قم بین حجاب شستـشو گردد مسیر رفـتن او با گلاب
دارد او یک سایهبان از گُل به زیر آفتاب نیست دیگر بر روی دستان او ردّ طناب
در میان کوچههای قم سرش سنگی نخورد
کاروانش را کسی در بین نامحرم نبرد
|